6565
1393 ,11 شهریور
سلام خوبي ؟ دلم برات تنگ شده ، اينقدر دلتنگتم كه دلم ميخواد گريه كنم ولي نميدونم چرا هروقت ياد قيافت ميافتم خندم ميگيره.
3910
1393 ,6 شهریور
بي تو مهتاب شبي باز از ان كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم
در نهانخانه جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطرصد...بي تو مهتاب شبي باز از ان كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم
در نهانخانه جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطرصد خاطره پيچيد
يادم آمد كه شبي با هم از ان كوچه گذشتيم
پرگوشوديم ودرآن خلوت دلخواسته گشتيم
ساعتي بر لب ان جوي نشستيم
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشاي نگاهت
آسمان صاف وشب آرام
بخت خندان وزمان رام
خوشه ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا و گل وسنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
يادم آيد: تو به من گفتي
از اين عشق حذر كن
لحظه اي جند بر اين آب نظر كن
آب ، آينه عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا كه دلت با دگران است
تا فراموش كني ، چندي از از اين شهر سفر كن
به تو گفتم :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پيش تو ؟
هرگز نتوانم !
يادي از مشيري .
page=4&profile_user_id=140&year=&month=
ادامه ...
عجباااااا