516994
1394 ,14 آذر
hello نام من ... است دوشیزه آنا است، من یک خانم جوان با عشق و احترام هستم، من تو را دیدم مشخصات شما امروز و انتخاب علاقه به شما، من می خواهم به در رابطه عشق با شما لطفا به من در farsface.com من پاسخ ن...
11028
1393 ,14 شهریور
سلام عزیز،
نام من ... است حنان، هستم یک دختر مناسب و معقول با عشق و صادقانه، لطفا من می خواهم شما را به من تماس بگیرید
از طریق آدرس ایمیل من (hananjafar22@hotmail.com) به طوری که من می تواند به شما بیشت...
نام من ... است حنان، هستم یک دختر مناسب و معقول با عشق و صادقانه، لطفا من می خواهم شما را به من تماس بگیرید
از طریق آدرس ایمیل من (hananjafar22@hotmail.com) به طوری که من می تواند به شما بیشت...
![](http://farsface.com/theme/frontend/default/style/default/image/layout/like.png)
10443
1393 ,14 شهریور
چهارمین نشانه سکته
زبان![Wink Wink](http://farsface.com/file/pic/emoticon/default/wink.png)
هیچگاه این3حرف رافراموش نکنید:"لحد"خواندن این متن فقط1دقیقه ازوقت شمارامیگیرد.1متخصص اعصاب اعلام کرده اگرشخصی راکه دچارحمله شده در3ساعت به بیمارستان منتقل کنندمیتوان عوارض ن...
![](http://farsface.com/file/pic/emoticon/default/unhappy.png)
![Wink Wink](http://farsface.com/file/pic/emoticon/default/wink.png)
هیچگاه این3حرف رافراموش نکنید:"لحد"خواندن این متن فقط1دقیقه ازوقت شمارامیگیرد.1متخصص اعصاب اعلام کرده اگرشخصی راکه دچارحمله شده در3ساعت به بیمارستان منتقل کنندمیتوان عوارض ن...
10439
1393 ,14 شهریور
بازی تقدیر :
در دست یک نفر به یک آیین ز یک خمیر
شد ساخته دو شمع شبافروز یکسره
وین هر دو را لطیفهی تقدیر بر فروخت
در یک دقیقه از دو نظر بر دو منظره
آن ریخت اشک شوق بر آیینه عروس
وین ریخت اشک حسرت بر سنگ مق...
در دست یک نفر به یک آیین ز یک خمیر
شد ساخته دو شمع شبافروز یکسره
وین هر دو را لطیفهی تقدیر بر فروخت
در یک دقیقه از دو نظر بر دو منظره
آن ریخت اشک شوق بر آیینه عروس
وین ریخت اشک حسرت بر سنگ مق...
10435
1393 ,14 شهریور
زني مي رفت ، مردي او را ديد و دنبال او روان شد . زن پرسيد که چرا پس من مي آيي ؟ مرد گفت : برتو عاشق شده ام . زن گفت : برمن چه عاشق شده اي ، خواهر من از من خوبتر است و از پس من مي آيد ، برو و بر او عاش...
12839
1393 ,15 شهریور
ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﺷﻤﺎﻝ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ، ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﯾﻪ ﮔﺎﻭ ﭘﺮﯾﺪ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺯﺩﻡ ﺭﻭ ﺗﺮﻣﺰ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎﮐﯽ ﺩﺳﺘﻤﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺭﻭ ﺑﻮﻕ، ﺩﯾﺪﻡ ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ، ﺍﻭﻣﺪﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﻢ ﮔﺎﻭﻩ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﺮﺩ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺯﺩﻡ ﺭﻭ ﺗﺮﻣﺰ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎﮐﯽ ﺩﺳﺘﻤﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺭﻭ ﺑﻮﻕ، ﺩﯾﺪﻡ ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ، ﺍﻭﻣﺪﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﻢ ﮔﺎﻭﻩ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﺮﺩ...
10483
1393 ,14 شهریور
داستان جذاب روحانی و کودک
روحانے راه مسجد را گم ڪرده بود .
از ڪودڪے خردسال پرسید :
فرزندم !
مسجد این محل ڪجاست ؟
ڪودڪ گفت: آخر همین خیابان ،به طرف چپ بپیچید ،
آن جا گنبد مسجد را خواهے دید .
روحانے گفت: آفرین...
روحانے راه مسجد را گم ڪرده بود .
از ڪودڪے خردسال پرسید :
فرزندم !
مسجد این محل ڪجاست ؟
ڪودڪ گفت: آخر همین خیابان ،به طرف چپ بپیچید ،
آن جا گنبد مسجد را خواهے دید .
روحانے گفت: آفرین...
10442
1393 ,14 شهریور
مایه اصــــل و نسب در گردش دوران زر است /
هر كسی صاحب زر است او از همه بالاتر است/
دود اگر بالا نشیند كســـر شــأن شــعـله نیست /
جای چشم ابرو نگیرد چونكه او بالا تراست /
ناكسی گر از كسی بالا نشیند عیب نی...
هر كسی صاحب زر است او از همه بالاتر است/
دود اگر بالا نشیند كســـر شــأن شــعـله نیست /
جای چشم ابرو نگیرد چونكه او بالا تراست /
ناكسی گر از كسی بالا نشیند عیب نی...
10436
1393 ,14 شهریور
مزه ی عشق به این خوف و رجاهاست رفیق!
عشق سرگرمیاش آزار و تسلاست رفیق!
قیمت یک شب از آن چشم، غزل نوشیدن
سالها بیت به بیت آه و تمناست رفیق!
نشدم راهیات ای عشق! که سیراب شوم
تشنگی نابترین لذت دنیاست رفیق!
...
عشق سرگرمیاش آزار و تسلاست رفیق!
قیمت یک شب از آن چشم، غزل نوشیدن
سالها بیت به بیت آه و تمناست رفیق!
نشدم راهیات ای عشق! که سیراب شوم
تشنگی نابترین لذت دنیاست رفیق!
...
10404
1393 ,14 شهریور
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.
بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.
پرستار : این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پ...
بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.
پرستار : این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پ...