You seem to be using an older version of Internet Explorer. This site requires Internet Explorer 8 or higher. Update your browser here today to fully enjoy all the marvels of this site.
قدوم نورسیده ی آفتاب را ملائک به تبریک آمده اند
و بر بام خانه ی دختر خورشید بال می افشانند
از بهشتِ دامانِ بتول بهاری سر زده است
و خانه ی علی و زهرا امروز
خانه ی تمام شادی ها و دست افشانی هاست
خدا لبخند می زند این روز شگفت را
و مرد تنهای نخلستان ها به نسل سبز این کودک می اندیشد
به نور ممتدی که سینه به سینه تا قیامت خواهد رفت
عاشورا متولد شد
اتفاق کمی نیست
بگذار تمام کائنات بدانند آغاز تو را دو دریای آبی بهم آمیختند
و اقیانوسی پدید آمد که تاریخ را دیگر گونه خواهد کرد
بگذار از امروز همه ی شمشیر ها خود را مهیا کنند
بگذار لب ها برای تشنگی آبدیده شوند
بگذار کفر از هم اکنون دست به کار تیز کردن تیغ کینه باشد
و ایمان کوه صبرش را بر شانه های تو تکیه دهد
تاریخ در راه است تا با خون معصوم تو خود را رقم زند
تو مولود عشق
امروز در آغوش مادر مهیّای فردای خون خواهی " هل من ناصر " باش
لبخند بزن تا خون در رگ های طبیعت جاری شود
لبخند بزن تا خدا به یمن آمدن تو اهالی روزگار را امان دهد
لبخند بزن تا همه بدانند
عاشورا متولد شد...
و بر بام خانه ی دختر خورشید بال می افشانند
از بهشتِ دامانِ بتول ...