603738
1395 ,29 اسفند
کشف من
داستان من مثالی است از سرنوشت کسی که سپاسگزاری و تأثیرهای آن را در زندگی فراموش کند. اگر شش سال پیش کسی از من میپرسید که آیا انسان شکرگزاری هستم، فوراً پاسخ میدادم، بله، من انسان بسیار قدرشنا...کشف من
داستان من مثالی است از سرنوشت کسی که سپاسگزاری و تأثیرهای آن را در زندگی فراموش کند. اگر شش سال پیش کسی از من میپرسید که آیا انسان شکرگزاری هستم، فوراً پاسخ میدادم، بله، من انسان بسیار قدرشناسی هستم. من وقتی هدیهای دریافت میکنم، کسی در را برایم باز میکند یا کسی کاری برایم انجام میدهد، تشکر زبانی میکنم.
راستاش را بخواهید من به راستی یک انسان قدرشناس نبودم. نمیدانستم که قدرشناس بودن به راستی به چه معناست، و تنها بر زبانآوردن واژهی سپاسگزارم در برخی موقعیتها نشانهی شکرگزار بودن نیست. زندگیام بدون شکرگزاری بسیار چالش برانگیز بود. من بدهکار بودم، و بدهکاریام هر ماه افزایش مییافت. هرچند به سختی تلاش میکردم، ولی اوضاع اقتصادیام هیچگاه بهبود نمییافت. برای بهبود اوضاع زندگی و تسلط بر بدهکاریِ روزافزونم، تحت شرایط نگرانی و دلشوره و فشارهای مختلف زندگی میکردم. روابط من بین خوب و بحرانی پیوسته همچون آونگی در نوسان بود چراکه من هیچگاه برای دیگران وقت کافی نداشتم. هرچند که به صورت ظاهری سلامت به نظر میرسیدم ولی در پایان هر روز بسیار خسته بودم و به این میمانست که انگار هر فصل سهمی از بیماری برای من به ارمغان میآورد. لحظات شادی را در بودن با دوستان میدیدم یا در زمانی که در تعطیلات میگذراندم ولی این واقعیت که باید هر روز بیشتر کار میکردم تا بتوانم سهم خود را برای این شادیها بدهم آزارم میداد. من زندگی نمیکردم. من از امروز تا روز دیگر زنده میماندم و از پرداخت یک بدهکاری تا بدهکاریِ دیگر، و به مجرد آنکه مشکلی را حل میکردم، مشکلی دیگر به سراغم میآمد و پیش رویم سبز میشد. ولی چندی بعد اتفاقی پیش آمد که از آن روز به بعد، همه چیز را در زندگیام تحتالشعاع قرار میداد. من رازی را دربارهی زندگی کشف کردم و نتیجهی دستاوردم آن بود که هر روز در زندگیام قدردان و سپاسگزار آن چیزی باشم که دارم. در نتیجه رنگ روزهای من عوض شد و هرچه بیشتر سپاسگزاری نشان میدادم، نتایج بیشتر معجزهوار میشد. زندگی من به کلی دیگرگون شد.
برای نخستین بار در زندگی، بدهکار نبودم، و زمانی بسیار کوتاه پس از آن تمام پول مورد نیازم را برای هر کاری داشتم. مشکلات موجود در روابط، کار و سلامتیام، رنگ باخت و به جای رویاروییِ هر روزه با مشکلات و موانع، روزهای من با چیزهای خوبی پُر شد که پیوسته به سراغم میآمد. سلامتی و انرژیِ من به صورت چشمگیری فزونی گرفت و از بیست سالگیام احساس بهتری داشتم. روابطام معنادارتر شد و از لحظات خوشی که در کنار خانواده و دوستان داشتم بیشتر لذت میبردم. بیش از آنچه که تا آن موقع فکر میکردم، احساس شادی داشتم. من سعادتمندانه خوشحال بودم، خوشحالتر از هر زمان دیگر. قدرشناسی، من و زندگیام را به گونهای شگفتانگیز تغییر داد!
569545
1395 ,4 اردیبهشت
سروناز در حال حاضر دوست است با
569543
1395 ,4 اردیبهشت
سروناز در حال حاضر دوست است با
569540
1395 ,4 اردیبهشت
سروناز در حال حاضر دوست است با
598019
1395 ,23 آذر
مدیر یک دقیقه ای کتابی است که رمز و ارز موفقیت مدیریت صحیح را به صورت دستانی بین می کند.جریان از این قرار است که مردی جوان برای یافتن مدیری لایق به جستجو می پردازد تا با آشنایی با تجارب او مدیر لایقی ش...مدیر یک دقیقه ای کتابی است که رمز و ارز موفقیت مدیریت صحیح را به صورت دستانی بین می کند.جریان از این قرار است که مردی جوان برای یافتن مدیری لایق به جستجو می پردازد تا با آشنایی با تجارب او مدیر لایقی شود.با جستجو و بررسی انواع مدیران در کل دنیا به دو روش مدیریتی:1-استبدادی و خود رای 2-دمکرات و آزادی خواه برخورد می کند.گروه اول به فکر منافع سازمان و خود هستند و گروه دوم به فکر کارکنان و از نظر او این نوع مدیریت کامل نبود تا اینکه در جستجوهایش با مدیری آشنا می شود که در امر مدیریت بسیار موفق است و خود را مدیر یک دقیقه ای می نا مد با جلسه ای که با مدیر یک دقیقه ای برگزار میکند او رمز خود را در این می داند که هم باید به افراد سازمان اهمیت داد هم به نتایج سازمان و از نظر او اگر افراد نسبت به خودشان احساس خوبی داشته باشند نتیجیه کارشان بسیار خوب خواهد بود.مدیر موفق معاونین خود را برای بررسی بیشتر و ادامه تحقیقات مرد جوان به او معرفی کرد و مرد جوان آقای ترنل را به عنوان اولین راهنما انتخاب کرد.
طی جلسه که با آقای ترنل دارد ،آقای ترنل اولین اصل مدیریت یک دقیقه ای را اهداف یک دقیقه ای می داند فلسفه انتخاب این چنین اسمی به این است که هدف به قدری مختصر و کامل باشد که با صرف وقته کمی خوانده شود.همچنین آقای ترنل درباره نحوه انتخاب این هدف نیز توضیح می دهد و اینکه همیشه بین کاری که افراد یک سازمان کار خود می دانند و آنچه مدیر انتظار دارد اختلاف است و برای رفع این اختلاف طی جلسه ای مدیر و افراد باید اهداف یک دقیقه ای خود را کاملا واضح و روشن مشخص کنند و افراد سازمان هر روز به مدت یک دقیقه به بررسی عملکرد و اهداف بگذارند و اینکه ایا هدف با عملکرد آنها مطابقت دارد یا نه.
نفر بعدی که مرد جوان باید می دید آقای لری بود ،قرار بود آقای لری دربارو دومین رمز مدیر یک دقیقه ای که "تمجید یک دقیقه ای "نام داشت صحبت کند .او می گوید:مدیر در شروع کار کرکرد افراد خود را به صورت مستقیم و نزدیک زیر نظر میگیرد و از آنها گزارش پیشترفت کاریشان را می خواهد،مدیر این کار را برای بازرسی انجام نمی دهد بلکه برای تمجید یک دقیقه ای ،یعنی به مدت یک دقیقه کری که آنها به درستی انجام داده اند بسیار احساس شدی و شادمانی می کند و او را متوجه می سازد که از موفقیت آنها در شرکت حمایت می کند.
مقاله مدیر یک دقیقه ایی
مقاله مدیر یک دقیقه ایی
دانلود مق
569544
1395 ,4 اردیبهشت
سروناز در حال حاضر دوست است با
569542
1395 ,4 اردیبهشت
سروناز در حال حاضر دوست است با
569539
1395 ,4 اردیبهشت
سروناز در حال حاضر دوست است با
page=1&profile_user_id=4967&year=&month=
ادامه ...