معرفی
در سلول من
در هر سلول من
نقبی هست
به حیات انسان
در حیاط زندان.
اقرار در کُنیهی کلمات
گواهی میدهم بر اقرارِ آب در شیبِ تشنگی
گواهی میدهم بر سکوت آدمی، بر آواز سنگ، بر مرگ و بر درنگ
گواهی میدهم بر اعتراف آینه در خواب خشت
گواهی میدهم بر خویش که رازدارِ حروفی از آسم...اقرار در کُنیهی کلمات
گواهی میدهم بر اقرارِ آب در شیبِ تشنگی
گواهی میدهم بر سکوت آدمی، بر آواز سنگ، بر مرگ و بر درنگ
گواهی میدهم بر اعتراف آینه در خواب خشت
گواهی میدهم بر خویش که رازدارِ حروفی از آسمانِ فردایم ...
گواهی میدهم که جهان را نامی نیست
آدمی و پرنده را، سکوت را و سایه را نامی نیست.
گواهی میدهم که اول کلمه بود و کلمه در بند نبود و
کلمه بر کلمه گواهی میداد.
گواهی میدهم که خوابم نمیآید، اما میترسم.
میترسم دختری از آن روزهای دور
به دقالباب یادها بیاید و افسرده بگذرد،
اگر او یک ترانهی کوچکِ ساده باشد
تکلیفِ بیداری من چه خواهد بود!؟
گواهی میدهم که حرفی نخواهم زد،
گواهی میدهم که بخاطر شعر بیدار میمانم و
بخاطر زندگی میخوابم، اما خوابم نمیآید...
سید علی صالحی
page=1&callback_module_id=pages&callback_item_id=216&year=&month=
ادامه ...