You seem to be using an older version of Internet Explorer. This site requires Internet Explorer 8 or higher. Update your browser here today to fully enjoy all the marvels of this site.
هر روز و هر لحظه نگرانت میشوم که چه میکنی؟ پنجره ی اتاقم را باز میکنم و فریاد میزنم تنهاییت برای من ، غصه هایت برای من همه ی بغض ها و اشک هایت برای من بخند برایم بخند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را صدای همیشه خوب بودنت را …
تو ماه را بیشتر از همه دوست میداشتی و حالا ماه هر شب تو را به یاد من میآورد میخواهم فراموشات کنم اما این ماه با هیچ دستمالی از پنجرهها پاک نمیشود!
دلتنگی چه حس بدی است... تنهایی چه حس بدی است کاش... پاره ای ابر میشدم دلم مهربانی می بارید کاش نگاهم شرار نور میشد اشتی میدادش و که دوست داشتن چه کلام کاملی است و من... چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!
.
.
بوی
فراموشی گرفته ام ،
رنگ تنهایی
دلشکستگی ،
بغض و خاموشی چیزی نیست
گمانم تاریخ مصرفم گذشته است . . .
.
.
.
دست خالی….
دل پر….!
پنجره ی اتاقم را باز میکنم و فریاد میزنم
تنهاییت برای من ، غصه هایت برای من
همه ی بغض ها و اشک هایت برای من
بخند برایم بخند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را
صدای همیشه خوب بودنت را …
رفتن نمی دانی
می مانی...
سر حرفت می مانی
که گفته بودی : تا ته دنیا کنارش می مانی !
بیشتر از همه دوست میداشتی
و حالا ماه هر شب
تو را به یاد من میآورد
میخواهم فراموشات کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجرهها پاک نمیشود!
اونقدر دیر مى افتن
كه باید رو به آسمون كرد
و گفت : وقتش گذشت
مال خودت...!
اما این تقصیر من نیست شاید هم...
اما ایستاده ام تا تمامی امروز را نگاه کنم
کسی چه می داند شاید فردا لحظه ای که هیچ کس انتظار ندارد پرواز کنم...
بیرون بارون میاد پس تو کجایی؟
کنار کوچه امشب گریه کردیم
من و دلتنگی و بارون، سه تایی ...
میگویی چه زیبا....
به راستی....!
درد های آدم زیبایی دارد....؟
تنهایی چه حس بدی است
کاش...
پاره ای ابر میشدم
دلم مهربانی می بارید
کاش نگاهم شرار نور میشد
اشتی میدادش
و
که دوست داشتن چه کلام کاملی است
و
من...
چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!
بـاران ِ پشـت ِ شیشـه اسـت
هر چه هم چشمهایت را پاک کنی
باز هـم خیسند.