65704
1393 ,21 مهر
او از غرق شدن ميترسيد
براي همين هيچوقت شنا نميکرد ..
سوار قايق نميشد !
حمام نميکرد
و به آبگيري پا نميگذاشت ..
شب و روز در خانه مينشست
در را به روي خود قفل ميکرد ،
به پنجرهها ميخ ميکوبيد ،
و از ترس ا...
براي همين هيچوقت شنا نميکرد ..
سوار قايق نميشد !
حمام نميکرد
و به آبگيري پا نميگذاشت ..
شب و روز در خانه مينشست
در را به روي خود قفل ميکرد ،
به پنجرهها ميخ ميکوبيد ،
و از ترس ا...
65538
1393 ,21 مهر
خیـلی احمقیـم اگه فکر کنیـم آدمـا ، تـوی شوخـی دلشـون نمی شکنـه..
65585
1393 ,21 مهر